کد مطلب:558
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
بعضي از تضادهايي كه تصوف گرفتار آن شده چيست؟
در اينجا، تنها به چند قسمت اساسي اين تضادها اشاره ميشود اول ـ از كار انداختن استدلالهاي عقلي و كنار گذاشتن «پاي چوبين استدلاليان» و دوري از مدرسه و درس و بحث به عنوان اينكه از قيل و قال مدرسه چيزي حاصل نميشود و
بشوي اوراق اگر همدرس مائي
كه درس عشق در دفتر نباشد!
آنها در مخالفت با علم و استدلال و درس و بحث و دفتر و قلم، آنچنان راه افراط را پوئيده اند كه بعضي رسماً با خواندن و نوشتن و كتاب و همة مظاهر علم، اعلان جنگ داده اند. كه نمونه اي از سخنان عجيب سران بزرگ آنها را در اينجا ميآوريم الف ـ جنيد بغدادي كه از مشايخ معروف تصوف است، معتقد بود كه خواندن و نوشتن سبب پراكندگي انديشة صوفي است. ب ـ شيخ عطّار در شرح حال بشر حافي مي نويسد او هفت صندوق از كتب حديث داشت همه را در زير خاك دفن نمود. ج ـ شبلي مي گفت كسي را سراغ دارم كه وارد صوفيه نشد مگر اينكه جميع دارائي خود را انفاق كرد و هفتاد صندوق كتاب (آري هفتاد صندوق كتاب) كه خود نوشته و حفظ كرده و به چندين روايت تصحيح نموده بود، در رودخانة دجله غرق كرد (مقصود شبلي از اين آدم خود او بود!). هـ ـ و نيز از ابو سعيد نقل شده كه گفت «رَاْسُ هذَا الْاَمْرَ كَبْسُ المحابر و خرق الدَفاتِر وَ نِسْيانُ الْعِلْم» «آغاز اين برنامه برگرفتن دواتها و پاره كردن دفترها و فراموش كردن علم است»! به اين ترتيب يكي از بارزترين خصيصه هاي عرفان التقاطي، يعني «تصوف» مبارزه و ستيز قاطع با علم و دانش و كتاب و انديشه است، در حالي كه خصيصة عرفان اسلامي در تمام مراحل، پشتيباني از علم و دانش است. دوم ـ عرفان التقاطي، حريم احكام اسلامي را ميشكند. در عرفان اسلامي احكامي كه از قرآن و سنت به دست آمده كاملاً محترم است، و يا به تعبير ديگر رعايت اصول و احكام شريعت گام اول براي سير و سلوك است و سالكان طريقت هرگز به خود اجازه نميدهند كه براي وصول به حقيقت كمترين تخطي و انحرافي از احكام شريعت پيدا كنند، در حالي كه در عرفان التقاطي (تصوف) اين معني نه تنها مجاز شناخته شده، بلكه احياناً مورد توصيه نيز قرار گرفته و به عنوان يك الگو مطرح شده است. نمونه هاي روشن اين معني را در كتاب احياء العلوم به نقل از مشايخ تصوف و عرفان مي توان يافت. سوم ـ عرفان التقاطي بنيان گذار «تفسير به رأي» است. در عرفان اسلامي همه جا سخن از محتواي وحي و تعليمات قرآن و سنت است، و يك مرد عارف مسلمان هرگز به خود اجازه نمي دهد افكار خود را بر قرآن و سنت تحميل كند، و آن را به آن گونه كه ميل و خواست او است، تفسير كند. او در تفسير آيات و روايات معتبر اسلامي ضوابطي را رعايت مي كند كه با قواعد ادبي و مفاهيم لغوي و قرائن حاليه و مقاليه و متفاهم عرف در باب الفاظ و خلاصه آنچه كه در فهم مقاصد از الفاظ و عبارات معتبر است سازگار باشد. ولي در عرفان وارداتي و تصوف، الفاظ از اين قواعد و ضوابط آزاد ميگردد و مانند موم به هر شكلي لازم باشد در ميآيد و تفسير به رأي بر متون اسلامي حاكم ميشود و الفاظ به صورت كنايات و مجازات در ميآيد و مفاهيم ذوقي و شعري جانشين مفاهيم اصيل و واقعي ميشود و به اين ترتيب پيشداوريها بر آيات و روايات تحميل ميگردد، و متون اسلامي همان ميگويد كه آنها ميخواهند. تعريفي كه شيخ عطّار در آغاز كتاب تذكرة الاولياء دربارة مشايخ صوفيه دارد مي تواند پرده از روي مطالب زيادي بر دارد، او ميگويد چون از قرآن و حديث گذشتي، هيچ سخني بالاي سخن مشايخ طريقت نيست… كه سخن ايشان نتيجة كار و حال است، نه ثمرة حفظ و قال! و از عيان است نه از بيان است، و از اسرار است نه از تكرار است، و از علم لدني است نه از علم كسبي است، و از جوشيدن است نه از كوشيدن است، و از عالم اَدَّبَنَي رَبّي است نه از عالم عَلَّمَني اَبي است. (تاريخ تصوف/194.) دعوي اينگونه مقامات براي غير پيامبر(ص) و امام معصوم(ع) ميدان وسيعي به دست مشايخ و سران آنها مي دهد كه به عنوان علم لدنّي و آگاهي بر اسرار و نتيجة كار و حال به هرگونه تفسيري براي متون اسلامي دست يازند.گرفتار شدن عرفان التقاطي در اين دام خطرناك نيز به خاطر همان طبيعت التقاط است كه وقتي افكار وارداتي بر متون اسلامي تطبيق نكرد، لا جرم بايد به كمك تفسير به رأي آنها را با يكديگر هماهنگ ساخت.
جلوه حق
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.